حزب و جنبش کمونیسم کارگری
حزب و قدرت سیاسی- پایان یک دوره
آذر ماجدی
سخنرانی در مبحث چشم انداز و اولویت های- کنگره اول حزب اتحاد کمونیسم کارگری
صحبت های من در این کنگره، چه در زمینه الویت ها و چشم اندازها، و چه در مبحث گزارش و سمینار حزبیت، همه روی یک نکته اساسی متمرکز است؛ میخواهم روی مساله حزبیت، تحزب و قدرت گیری حزب بکوبم: یعنی معضل اساسی حزب. از این رو ممکن است کمی تکراری بنظر رسد. اما این یک مساله اساسی است و تکرار در شرایطی باعث درک بهتر مساله و جا افتادن آن می شود. رفقا علی جوادی، سیاوش دانشور و نسرین رمضانعلی در مورد نقاط قدرت حزب صحبت کردند، من میخواهم بیشتر بر نقاط ضعف حزب متمرکز شوم تا بتوانیم این نقاط ضعف را برطرف کنیم. من معمولا بیشتر نیمه خالی لیوان را می بینم .
درست است که این اولین کنگره حزب ما است، اما اولین کنگره ای نیست که ما در آن شرکت کرده ایم. ما به جنبشی متعلقیم که کنگره های متعددی برگزار کرده است. کنگره های بسیار باشکوه، بطور نمونه کنگره سوم حزب کمونیست کارگری. ممکن است برخی رفقا در این کنگره و مقایسه آن با کنگره سوم دچار نوستالژی شوند. من شخصا دچار نوستالژی میشوم. اما در اینجا قصد ایجاد افسوس در کسی ندارم. بلکه با این مقایسه میخواهم موقعیت حزب مان را توضیح دهم .
زمانی که رفیق محمود احمدی در یک مصاحبه رادیویی، با رادیو یک دنیای بهتر، از من پرسید که کنگره اول حزب را چگونه می بینید؟ پاسخ دادم: برای من این کنگره جایگاه کنگره اول و سوم حزب کمونیست کارگری را با هم دارد. کنگره اول حزب کمونیست کارگری پس از سقوط شوروی برگزار شد. یک فاصله ای بود از زمان تشکیل حزب در نوامبر 1991 تا کنگره اول در ژوئیه 1994. در این کنگره منصور حکمت در سخنرانی افتتاحیه از "پایان یک دوره" صحبت کرد. این "دوره" برمی گشت به حملات سازمانیافته بورژوازی به کمونیسم و مارکسیسم؛ پایان کمونیسم و پایان تاریخ را نوید داده بودند؛ مجسمه های مارکس و لنین را پایین کشیده بودند؛ عربده های شادی از "مرگ کمونیسم" سر داده بودند .
منصور حکمت اتفاقا درست در همین شرایطی که بورژوازی این چنین وحشیانه به دستاورد های طبقه کارگر و کمونیسم حمله می برد و احزاب کمونیستی موجود به "دموکراتیک نوین" چپ و سبز و غیره تغییر نام می دادند؛ در شرایطی که بورژوازی فرد طلبی و ایزوله کردن انسان ها را در راس دستور خود قرار داده بود؛ در اوضاعی که کلمه طبقه و مبارزه طبقاتی با ریشخند روبرو می شد، پرچم کمونیسم کارگری را برافراشته کرد و حزب کمونیست کارگری را پایه گذاری نمود.
اما در فاصله تشکیل حزب و کنگره حزب، منصور حکمت بر توسعه و فرمولاسیون مواضع کمونیستی حزب تمرکز کرد و اجازه داد که آن جو عربده کشی و لات بازی بورژوازی بگذرد. آن طوفان ضد کمونیستی را پشت سر بگذاریم و آنگاه محصول این تلاش ها را درو کنیم. در کنگره اول او از "پایان یک دوره" صحبت کرد. او گفت که اکنون حزب باید برای سازماندهی انقلاب کارگری آماده شود. برنامه یک دنیای بهتر را به کنگره ارائه داد که به تصویب رسید. کنگره اول حزب کمونیست کارگری با کنگره های دوم و سوم بسیار متفاوت بود. فضا تا حدودی مغشوش بود .
سپس در کنگره سه سوت آمادگی برای خیز برداشتن برای قدرت سیاسی را زد. مباحث حزب و قدرت سیاسی و حزب و جامعه را در کنگره دوم و پس از آن مطرح کرده بود. در سخنرانی افتتاحیه گفت که امسال نه سال خاتمی، نه سال خامنه ای ... بلکه سال حزب کمونیست کارگری بود. منصور حکمت کوشید که حزب را در آن کنگره برای دست بردن به قدرت سیاسی آماده کند .
برای من این کنگره ای که الان در آن شرکت داریم، پیوندی است از کنگره اول و سوم آن حزب؛ یعنی از یک طرف پایان یک دوره است (سیاوش دانشور هم دیروز به این مساله اشاره کرد) از طرف دیگر حزبی است که باید آماده قدرت گیری شود و برای قدرت خیز بردارد. الان در ایران باید رفت برای قدرت. اگر در این دوره انقلاب کارگری شکل نگیرد و کمونیسم عروج نکند، دوباره آنچنان قتل عامی از کمونیست ها خواهند کرد که آن سرش ناپیدا است. بقول منصور حکمت در این جوامع، مثل ایران، کمونیسم نمی تواند قدرت دوم باشد، قدرت سوم باشد، یا باید نیروی اول بشود یا تمام می شود. نمی توان مثل فرضا حزب لیبرال دمکرات در جامعه انگلستان بود .
این موقعیت برای من در این کنگره بسیار برجسته است. جامعه ایران در شرایط بسیار خطیری قرار دارد؛ جامعه ایران شاهد یک خیزش میلیونی بوده است و بار دیگر در روز 25 بهمن شاهد بودیم که مردم پس از آنکه یک دوره کمی خود را عقب کشیدند تا تجدید قوا و آرایش سازمانی کنند، این بار بویژه با الهام گرفتن از وقایع خاورمیانه و آفریقای شمالی به خیابان ها آمدند؛ شعارها بسیار رادیکال بود؛ از اصلاح طلبی حکومتی خبر چندانی نبود و فضا قطب بندی شده است. اوضاع طوری رادیکالیزه شده است که یک بخش از سازمان اکثریت میگوید: ساختار شکنی نکنید یعنی چه؟ یا مخملباف در یک مصاحبه تلویزیونی در کانال یک که علی جوادی هم در آن شرکت داشت، گفته دیگر باید جواب خشونت را با خشونت بدهیم. (گویی یادشان رفته که خود اینها بودند که میگفتند مردم ساختار شکنی نکنید! خشونت نکنید!) در چنین شرایطی که این جریانات ملی – اسلامی پرو رژیم هم به این موضع سوق داده شده اند، در چنین شرایط خطیر و حساسی، دیگر مساله این نیست که آیا رژیم اسلامی می افتد یا نه؟ این رژیم رفتنی است؛ مساله اینست که چگونه خواهد افتاد و کمونیسم کارگری کجا قرار خواهد گرفت؟
آیا ممکن است که بتوانیم یک دنیای بهتر را پیاده کنیم؟ ممکن است یک شب با این آرامش بخوابیم که می دانیم دیگر بچه ای از گرسنگی نمی میرد؟ دیگر بچه ای در خیابان ویلان نیست، دست فروشی نمی کند؟ دیگر یک زن یا یک مرد مجبور نیست تن فروشی کند تا زندگی خود و خانواده اش را تامین کند؟ مجبور نیست برای تسکین درد زندگی به مواد مخدر روی بیاورد؟ دیگر زن تو سری خور نیست و مجبور نیست برای کوچکترین حقش مبارزه کند؟ میشود جامعه ای ساخت که دیگر در آن فقر نباشد، گرسنگی نباشد و آدمها از بیماری های قابل پیشگیری جان نبازند؟ آیا ممکن است؟ این سوال در مقابل ما قرار دارد. ما باید برای پاسخ به این سوال برویم. و این یعنی سوسیالیسم. این یعنی ما به یک انقلاب کارگری نیاز داریم. تا زمانی که سرمایه داری حاکم است، دنیا بهمین شکل که هست باقی خواهد ماند .
اگر تا ده سال پیش بورژوازی و ایدئولوگ هایش به کمونیسم می خندیدند، الان چه می توانند بگویند؟ گرسنگی همه جا را برداشته، این گرسنگی تقصیر کیست؟ سرمایه داری. و اینجاست که نقش حزب ما بشدت مهم می شود. و از این رو است که میگویم کنگره اول ما هم کنگره اول و هم کنگره سوم حزب کمونیست کارگری است. ما هم باید پایان یک دوره را اعلام کنیم و هم باید برای گرفتن قدرت خیز برداریم .
اینجاست که بنظر من رشد ما ناموزون است. مثل یک بچه نه ساله ای که بخاطر نبوغش دارد دیپلم می گیرد. یعنی تا آنجا که به مواضع سیاسی، اصول کمونیستی، رادیکالیسم بر میگردد، من هیچ نقصی در کار حزب نمی بینم. این حزب کمونیست کارگری منصور حکمت است. بگذارید رک بگویم، ما اگر یک قطعنامه سیاسی هم در این کنگره نداشتیم، من مشکلی نداشتم. ما آنچنان گنجینه غنی تئوریک و سیاسی داریم (منظورم فقط ادبیات منصور حکمت نیست، همین چهار ساله حزب خودمان) از بیانیه و قطعنامه گرفته تا نقدهای سیاسی عمیق و تیز، به نشریه یک دنیای بهتر نگاه کنید. تمام اینها یک مجموعه ده جلدی از مواضع تئوریک و سیاسی منسجم است. ما از این نظر کمبودی نداریم. ما در عمل طی این چهار سال نشان دادیم که ما هستیم که پرچم کمونیسم کارگری منصور حکمت را بلند کرده ایم. خزعبلاتی که پشت سر ما می گویند، ذره ای اهمیت ندارد. (بطور مثال ما می گفتیم رهبری جمعی را در حزب جاری کنیم، کسی که دو دستی به صندلی لیدری چسبیده بود و یک حزب با عظمت را باین خاطر از هم پاشید، می گفت اینها جاه طلب اند و بخاطر مقام پرستی این حرف ها را می زنند، بقیه صحبت هایشان نیز به همین اندازه مسخره و بی ربط است).
این کمپین های زشت و شنیع دیگر کوچکترین تاثیری ندارد. عمرش به پایان رسیده است. اکنون همه می دانند که حزب اتحاد کمونیسم کارگری ادامه دهنده حزب منصور حکمت است؛ همه می دانند که حزب اتحاد کمونیسم کارگری حزب کمونیستی واقعی و رادیکال است؛ همه می دانند که آن رادیکالیسم افراطی که منصور حکمت از آن سخن می گفت در این حزب است. منصور حکمت در کنگره دوم گفت: معمولا هر زمان کمونیست ها خواسته اند اجتماعی شوند، به راست چرخیده اند؛ هنر ما اینست که رادیکالیسم را توده ای کنیم .
ما قرار نبود هر روز برویم در پارلمان اروپا و لابیسم را به محور کارمان بدل کنیم. نه، این کار ما قرار نبود باشد. ما قرار بود، امر کارگر، امر انقلاب کارگری، امر آزادی و برابری واقعی و نه حقوق بشری، امر رفاه همگانی را توده ای کنیم. اکنون به سرنوشت حزب اکس کمونیست کارگری نگاه کنید، دقیقا شاهد این گفته است. اما آن حزبی که کوشیده است رادیکالیسم را توده ای کند و موفقیت های چشمگیری نیز داشته است، حزب اتحاد کمونیسم کارگری است. از این نظر حزب ما کاملا روی خط کمونیستی و منسجم فعالیت کرده است. از این نظر نقصانی در کارش نیست .
حزب ما دارای کادرهای با تجربه و قدیمی کمونیست است. کادرهایی سرشناس در جامعه با یک کوله بار از تئوری و تجربه کمونیستی. از این نظر نیز حزب ما کمبود چندانی ندارد. کمبود اصلی ما در سایز و توان حزبی مان است. حزب باید رشد کند. حزب باید قوی شود. حزب باید بزرگ شود. این ضعف اصلی ما است. برای تثبیت حقانیت سیاسی مان، برای تثبیت حقیقت کمونیستی رادیکال این حزب باید قدرتمند شود. ببینید، حقیقت اینطوری تثبیت نمی شود، که شما بگویید و انتظار داشته باشید یک روز آفتابی بالاخره مردم به آن پی ببرند. این صوفی گری است. برای تثبیت حقیقت باید نیرو پشت آن بسیج کرد. این قدرت است که حقیقت را به تثبیت می رساند. یکبار دیگر تکرار می کنم: معضل اصلی ما نیرو است.
حزبی که میخواهد قدرت را بگیرد با چند صد نیرو نمی تواند. حزبی که می خواهد یک انقلاب کارگری را سازمان دهد، حزبی که خیز برداشته است برای قدرت باید قوی باشد. در کنگره سوم می گفتیم کار هرکولی میخواهد. الان چه باید بگوییم؟ کار چهار هرکول را لازم دارد؟! ولی تمام شیرینی بحث اینجاست که این امکانپذیر است. ما میتوانیم. ما خیال پرداز و خوش خیال نیستیم.
در بخش های دیگر در مورد صدمات سنگینی که به جنبش کمونیسم کارگری، پس از مرگ منصور حکمت و انشعاب در حزب ک ک وارد آمده صحبت خواهیم کرد. کار ما بسیار پیچیده و سخت شده است. ما در عین حالی که داریم بسمت هدف پیش میرویم باید بطور دائم این صدمات را نیز خنثی کنیم. دائما باید یک چشم به آینده داشته باشیم و یک چشم به گذشته. باید بگویم که در این عرصه موفقیت های بسیار چشمگیری داشته ایم. اما این شرایط تا حدودی فضایی مشابه فضای میان کنفرانس کادرها و کنگره اول در حزب کمونیست کارگری را بما تحمیل کرده است. در شرایطی مجبور بودیم چشمان را بر نواقصی ببندیم تا بتوانیم ضربات بزرگتری را خنثی کنیم. نظم و دیسیپلین پایین آمده، فعلا باید مدارا کرد. حزبیت و تحزب ارج و قربش کم شده، فعلا باید مدارا کرد؛ آرمانخواهی صدمه خورده، باید کوشید آنرا با صبر مرمت کرد. ما در این دوره مجبور بودیم که با عقبگردهای بسیاری مدارا کنیم تا بتوانیم ضربات اساسی تر را جبران کنیم و پرچم کمونیسم کارگری منصور حکمت را برافراشته نگاه داریم .
اما از این پس دیگر اینها پذیرفته نخواهد شد. حزبیت محکم، احترام به حزبیت، حفظ و احترام به دیسیپلین حزبی، احترام به آرمانخواهی کمونیستی همه اینها را باید زنده کرد و مهر اش را بر حزب و جنبش کوبید. از این نظر این کنگره برای ما پایان یک دوره است. این کنگره باید میخ حزبیت کمونیسم کارگری منصور حکمت را بکوبد. کمونیسم کارگری منصور حکمت فقط تئوری، برنامه، مواضع و سیاست کمونیستی نبود، اصول سازمانی و حزبیت و تحزب کمونیستی از ارکان بسیار مهم کمونیسم کارگری است.
بنظر من همانگونه که ما در احیاء و ابقای بخش اول موفق بودیم، میتوانیم حزبیت و تحزب کمونیستی و اصول سبک کار کمونیستی و تمدن و فرهنگ بالای آنرا هم احیاء و ابقاء کنیم. می توانیم، بشرط آنکه همه ما که در این بالاترین مجمع حزبی جمع شده ایم، تعهد بدهیم که بعد از کنگره به این امر مشغول خواهیم شد. اکنون با توجه به شرایط بین المللی، شرایط سیاسی و متحول منطقه و اوضاع جامعه ایران یک فرصت طلایی برای کمونیسم کارگری بوجود آمده است. ما باید تعهد بدهیم که خواهیم رفت با تحکیم اصول حزبیت، با ساختن یک حزب قوی و جاری کردن دیسیپلین کمونیستی، حزب اتحاد کمونیسم کارگری را به حزب قوی سیاسی کارگران تبدیل خواهیم کرد. حزبی که نه فقط در ایران، بلکه در کل منطقه می تواند نقش تعیین کننده ایفاء کند. دوران خطیر و حساسی است اگر ما این کار را انجام ندهیم، هیچکس مشغول آن نخواهد شد. متشکرم .